شیخ ابوالفضل محمد بن حسن سرخسی، معروف به ابوالفضل و نامش در اصل محمد بن حسین میباشد از مشایخ، مفسران، محدثان و صوفیان قرن چهارم هجری قمری است. وی از مریدان و پیروان شیخ ابونصر سراج و استاد ابوسعید ابوالخیر میباشد. در کتاب پیران خراسان نام وی پیر ابوالفضل حسن خراسانی ذکر شده است. مقبره شیخ ابوالفضل در شهرستان سرخس روستای سنگر واقع شده است. ابوسعید ابوالخیر در وصف او گفته است:
معدن شادی است این و منبع جود و کرم |
|
قبله ما روی یار و قبله هرکس حرم |
سخنانی از وی:
-
در اسرار التوحید آمده: گفت: گذشته گذشت و آینده معلوم نیست و آنچه در زمان حاضر (وقت) است اعتبار دارد و این صفت عبودیت است. پس گفت: حقیقت عبودیت دو چیز است: حسن افتخار به خدای تعالی و این اصل عبودیت است و حسن اقتدا کردن به رسول خدا و آن چیزی است که برای نفس در آن بهره و آسایش نیست.
(پیران خراسان، جلد ششم، ص ۱۳۹)
-
در تذکرة الاولیا و اسرار التوحید آمده: او را گفتند دعایی کن از برای این سلطان یعنی محمود تا مگر به شود که ستم ها می رود. ساعتی اندیشه کرد، آنگاه گفت: بس خُردم می آید این گفتار، یعنی او را در میان می بینید و از ماضی یاد می کنید و مستقبل را یاد می کنید؟ وقت را باشید.
(پیران خراسان، جلد ششم، ص ۱۳۶)
رباعی زیر را به وی نسبت می دهند (جامی آنرا به رشید وطواط نسبت داده است):
چشمی دارم همه پر از صورت دوست |
|
با چشم مرا خوشست تا دوست دروست |
از دیده و دوست فرق کردن نه نکوست |
|
یا دوست به جای دیده یا دیده هم اوست |
(پیران خراسان، جلد ششم، ص ۱۴۰)
پیر ابوالفضل در اواخر قرن چهارم و به قولی به سال ۴۱۳هجری قمری وفات یافت. مؤلف ریحانة الادب وفات او را ۴۰۰هجری نگاشته است. حمدالله مستوفی سن او را هشتاد و نه سال و چهار ماه نوشته است.
) پیران خراسانجلد ششم، ص ۱۴۱)
احمد بن طیب سرخسی
احمد بن طیب سرخسی، از مشاهیر سرخسی در قرن سوم هجری قمری میباشد. وی در سرخس دیده به جهان گشود و در سال ۸۹۹میلادی و یا ۲۸۶هجری قمری در بغداد درگذشت.نام پدرش محمد و ملقب به طیب بود. وی از زبده ترین شاگردان دانشمند و فیلسوف مشهور ((کندی)) بود. به این علت او را تلمیذ کندی می نامند. احمد بن طیب معلم معتضد، خلیفه عباسی و ندیم او بود و از مشاوران شخصی خلیفه به شمار میرفت. احمد به امر خلیفه عباسی به قتل رسید. طیب در زمینه شعر و ادبیات ممتاز بود و کتابهای بسیاری در مورد منطق، جغرافیا، موسیقی، تاریخ، ادب، علوم، فلسفه، ریاضی، سیاست و نجوم تالیف کرده است.
خسروی سرخسی - شاعر فیلسوف
ابوبکر محمدبن علی خسروی سرخسی از شاعران نامدار فارسی زبان همطراز رودکی است. وی به علوم روزگار خویش واقف بود و اصطلاحات فلسفی را در شعر آورده و اندیشه های فلسفی را با خیالهای شاعرانه در هم آمیخته است .خسروی سرخسی، شاعر و فیلسوف ایرانی و از مشاهیر قرن چهارم هجری قمری و از بزرگترین فقیهان مسلمان ماوراءالنهر بوده است. در بخارا تحصیل کرده و در اوزکند به دربار قراخانیان پیوسته بود و به سبب فتوایی که بر خلاف میل خاقان حسن داد به زندان افتاد. وی به دو زبان فارسی و عربی شعر می سرود و در تاریخ یمنی نام وی را رودکی قرین نامیده اند. ابوبکر محمد میان سالهای ۴۹۰-۴۸۳هجری قمری بدرود حیات گفته است. وی به علوم اوائل (دانشهای یونان باستان) آگاهی گستردهای داشته و شعرش آمیزهای از اندیشههای فلسفی و خیالهای شاعرانه است. او مدح کننده شمس المعالی قابوس صاحب بن عباد و امیر ناصرالدوله ابوالحسن محمد بن ابراهیم سیمجور بوده است و قابوس و صاحب بن عباد بدو مزد سالیانه میدادهاند.
عجبت من ربی و ربی حکیم ان احرم العاقل فضل النعیم
ما ظلم الباری و لکنه اراد ان یظهر عجزالحکیم
او در مدح کافی الکفاة ابوالقاسم اسماعیل عباد، امیر ناصرالدوله ابوالحسن محمدبن ابراهیم بن سیمجور شعر سروده است همچنین در مدح شمس المعالی ابوالحسن قابوس بن و شمگیربن زیار چنین میگوید:
تا کی نالی ز عشق تا کی نالی سود ندارد گریستن چه سگالی
حلقه ٔ زلفت همه قصیده ٔ عینی حلقه ٔ جعدت همه قصیده ٔ دالی
نیست بخوبی ترا نظیر و کسی نیز نیست بچیزی نظیر شمس معالی